در دسامبر ۱۹۴۲ در شهر ووپرتال -البرفلد در
ایالت نورد راین وست فالن کودکی پا به جهان گذاشت که بعدها در زمره نخستین پيشگامان جنبش زنان در آلمان در آمد .بنا بر طبقه بندی مجله سيسرو در سال ۲۰۰۸ او پس از منتقد ادبی ،
الکه هايدنريش، موثرترين چهره روشنفکری در آلمان است.بنا بر نظر سنجی آلنزباخ در سال ۲۰۰۶ ،۸۳ درصدآلمانی ها او را می شناسند و ۶۷ درصد معتقدند که او کارهای بسياری برای زنان انجام داده است. اين شخص کسی نيست جز
آليس شوارتسر یکی از مشهورترین چهره های فمینستی جهان و بنيان گذار و ناشر مجله معتبر
اما.
پدربزرگ و مادربزرگ مادری آليس سرپرستی او را که حاصل رابطه خارج از چهارچوب ازدواج دخترشان بودند به عهده گرفتند. او سال ها بعد در مصاحبه ای از پدربزرگش با تعبير "پدربزرگی با ويژگی های مادرانه بسيار "ياد می کند و مادربزرگش را" زنی شديدا سياسی با تمايلات برابری خواهی" وصف می کند. پايداری خانواده در برابر نازيسم و حمايتش از قربانيان آن تاثير بسزايی در رشد شخصيت او داشت .با اين حال او که در خانواده ای آئتيسم پرورش يافته بود در دوازده سالگی به دلخواه خود غسل تعميد ديد اما با اين حال خودش تاکيد می کند که "هيچ گاه قلبا معتقد به مذهب نبوده است."
آلیس شوارتسر در سل ۱۹۶۳ بعد از چند سال کار در بخش های تجاری به پاريس رفت و پس از طی دوره زبان در سال ۱۹۶۵ به آلمان بازگشت و پس از کار در روزنامه "دوسلدورفر نخريشتن" دوباره در سال ۱۹۶۹ به عنوان خبرنگار مجله پاردون به پاریس بازگشت . و از ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۴ به عنوان خبرنگار آزاد فعاليت کرد.هم زمان او به تحصيل روانشناسی و جامعه شناسی پرداخت.
سال ۱۹۷۰ سال مهمی برای آلیس شوارتسر و جنبش زنان بود در این سال او با
سیمون دوبوار و ژان پل
سارتر آشنا شد. مصاحبه اش با سيمون دوبوار که بين سال های ۱۹۷۱ تا ۱۹۸۲انجام گرفت و در سال ۱۹۸۳ به شکل کتاب هم منتشر شد يکی از مفصل ترين و جامع ترين گفتگوهايی است که با او انجام شده است.
می توان گفت که دهه ۷۰ ميلادی دهه اوج جنبش های زنان در اروپا و فعاليت های آليس شوارتسر بود. در سال های آغازين دهه هفتاد وی عمده تمرکز خود را برای قانونی کردن سقط جنين گذارده بودو برای رسيدن به اين هدف مقالات متعددی نوشته و کمپين های مختلفی را به راه انداخته بود.از جمله در سال ۱۹۷۱ با حمايت مجله
اشترن و به همراه ۳۷۴ زن که در ميان آن ها چهره های سرشناسی چون
رومی اشنايدر ،
زابينه زينين و
ليز فرهوئفن ديده می شدند کمپين "زنان عليه بند ۲۱۸ قانون اساسی" را به راه انداخت.بر اساس اين بند از قانون سقط جنين ممنوع بود.اين زنان سعی می کردند با جلب توجه همگان به خطرات سقط جنين غير قانونی و پنهاني، زمينه های لازم برای تغيير اين بند از قانون فراهم آيد.شعار آنان اين بود"من سقط جنين کرده ام."با اين حال شوارتسر در سال ۲۰۰۵ فاش کرد که بسياری از اين زنان و از جمله خود او هرگز سقط جنين نکرده بودند.به گفته او"هدف از اين کمپين نه يک اعتراف شخصی بلکه تحريک سياستمداران و قانونگذاران بود." این کمپین ها سرانجام نتیجه داد و این بند از قانون به نفع زنان تغییر يافت.
در سال ۱۹۷۵ چاپ يک کتاب کوچک نظر افکار عمومی را بيش از پيش به آليس شوارتسر جلب کرد.نام اين کتاب
"تفاوت کوچک و پيامدهای بزرگ آن؛زنان درباره خودشان ،آغاز يک رهايی " بود.نظريه بحث برانگيز شوارتسر اين بود که انحصار جنسی مرد عامل تعيين کننده ای برای وابستگی احساسی و اقتصادی زنان به مردان است،در برخوردهای نزديک ميان زنان و مردان مکانيسم های سلطه گری و تسليم قابل رويت می شوند ،در بالا و پايين قرار گرفتن ،در فاعل و مفعول بودن،قدرت مرد و ناتوانی زن بازتاب می يابد.کتاب مذکور به ۱۲ زبان ترجمه شده است آخرين ترجمه آن به زبان کره ای و در سال ۲۰۰۱ بوده است.
در ژانويه ۱۹۷۷ اولين شماره
اما يکی از معتبرترين و ديرپاترين مجلات زنان منتشر شد.
اما سال ۱۹۷۹ سالی است که نام او با ايران گره خورده است و خود او نيز گاه گاه برای اشاره به تيزهوشی خود به آن اشاره می کند.هم زمان با انقلاب ايران در اين سال آليس شوارتسر همراه با عده ای از روسنفکران فرانسوی در پاسخ به درخواست کمک عده ای از زنان ايرانی که چند هفته بعد از به قدرت رسيدن آيت الله خمينی عليه حجاب اجباری و تضيع حقوق خود به پا خواسته بودند به تهران سفر کرد.
پس از بازگشت مقاله ای در اما و
تسايت منتشر کرد که در آن به کنايه می گويد؛"اين زنان آن قدر بالغ بودند که زندگی خود را برای حصول آزادی به مخاطره بيندازند ،اما آن قدر بالغ نيستند که آزاد زندگی کنند."
از آن زمان تا کنون خطر بنيادگرايی مذهبی يکی از موضوعات اصلی مورد توجه اوست.
در سال ۱۹۹۰ شواتسر جايزه اما را پايه گذاری کرد.برندگان اين جايزه هر دو سال يک بار توسط داوران مستقل انتخاب می شوند.
آليس شوارتسر منتقدان بسياری نه فقط در ميان مردان که بلکه در ميان زنان نیز دارد . از جمله انتقادها به او اين است که وی موضوع رابطه جنسی را بسيار ساده می گيرد،يا با به انتقاد گرفتن روابط جنسی ميان زن و مرد بر تفاوت های موجود ميان دو جنس می افزايد.اما به جرات می توان گفت بسياری از همين منتقدان بر اين نکته توافق دارند که او از تاثيرگذارترين و سياسی ترين فمنيست هااست که ردپايی از او در اکثر وقايع سياسی و اجتماعی چند دهه گذشته از قانونی شدن سقط جنين تا برابری زنان و مردان تا تلاش برای ممنوعيت پورنوگرافی و انتقاد از بنيادگرايی اسلامی و حتی محکوم کردن حمايت از رومان پولانسکی ديده می شود.
پی نوشت:
سعی کردم ارجاع ها به انگليسی باشد اما هر جا نتوانستم منبع معتبر و جامعی به انگليسی پيدا کنم به ناچار به منابع آلمانی لينک دادم.
Labels: آلیس شوارتسر