می خواهم از تو بگریزم
اما اگر ترکت کنم خواهم مرد
می خواهم زنجیرهایی را که به دورم تنیده ای بگسلم
اما حتی تکانی به خود نمی دهم
هر چه که می کنی دیوانه ام میکند
از تو تنها شدن را دوستتر دارم
اما می دانم همین که بروی
زندگیم خالی می شود
زیستن با تو محال است
بی تو زیستن هم ناممکن
هر چه کنی هر چه کنی
نمی خواهم،نمی خواهم
هرگزنمی خواهم جز توکسی را دوست بدارم
غمگینم می کنی
قویم می داری
دیوانه ام می کنی
در اشتیاقم نگه می داری
در اشتیاق خودت نگاهم می داری
زنده ام می کنی
می کشیم
می خندانیم
به گریه ام می رسانی
از تو به گریه می افتم
متنفرم،متنفرم از تو
وآنگاه دوستت دارم
آنگاه دوستت دارم
آنگاه متنفرم
آنگاه دوستترت دارم
هر چه کنی
نمی خواهم،نمی خواهم
هرگزنمی خواهم کسی جز تو را دوست بدارم
بد می کنی با من
خوب می شوی با من
می گذاری باشم
می گذاری با تو بجنگم
بی تو زیستن نمی توانم
به اوج می رسانیم
به حضیض می کشانیم
آزادم می کنی
و دربندم می کنی در بند خودت
متنفرم،متنفرم از تو
وآنگاه دوستت دارم
آنگاه دوستت دارم
آنگاه متنفرم
آنگاه دوستترت دارم
آنگاه دوستترت دارم
،هر چه کنی هر چه کنی
نمی خواهم،نمی خواهم
هرگزنمی خواهم کسی جز تو را دوست بدارم
نمی خواهم،نمی خواهم،نمی خواهم
هرگز نمی خواهم
کسی جز تو را دوست بدارم
جز تو
ترجمه روشنا
اصل ترانه را می توانید اینجا ببینید
http://www.kj7.host.sk/i013.htmlLabels: ترجمه