دیلماج
چه چیز سخت تر از گفتن از خود است!
Friday, September 10, 2004
سروقامت
چقدر این مرد بزرگ است چقدر دوستش دارم چقدر گریستم آن روز که گفتند رفته است چقدر این مرد تحمل جهان را برایم ممکن می کند چقدر این مرد انسان را برایم معنا می دهد چقدر وقتی حقارت می بینم بزرگی و شکوه اوست که فریادرس روحم می شود چقدر لبریز از غرور می شوم وقتی می بینم که می توان بزرگ بود چقدر کسانی که در اوج اند، در قله اند، بزرگ اند و با شکوه. زیبایند. چقدر این مرد زیبا است چقدر دوستش دارم چقدر دلم می خواهد تماشایش کنم چقدر از این همه زیباییش گریه ام می گیرد.چقدر گریه ام می گیرد چقدر گریه ام می گیرد چقدر دوستش دارم."آمر صاحب"را می گویم.