دیلماج
چه چیز سخت تر از گفتن از خود است!
Sunday, February 13, 2005
مشاهدات برفی2
بعد از یک ساعت راهپیمایی ،بخوانید برف پیمایی، و ماشین سواری به خانه مامانی رسیدم.مسیری را که موقع رفت سواره رفته بودم پیاده آمدم و مسیری را که پیاده ،سواره برگشتم.سرمای هوا استخوان سوز است.تک و توک تاکسی در شهر دور می زد نمی دانم کرایه شان را چقدر گران کرده اند اما هر چه هست اکثر مردم یا پیاده در راهند یا از سرویس های رایگان شرکت واحد استفاده می کنند.یک آقایی ده دوازده بسته نان لواش ده تایی را که قیمتش در حالت عادی 100 تومن است 300 تومن می فروخت .ساعت 8:30 به خانه رسیدم .موقع اخبار شبکه "باران"گیلان.گوینده خبر، داشت با آقای مطلق فرماندار آستانه صحبت می کرد.آقای فرماندار از اینکه بالاخره بعد از شش روز صدا و سیما به یاد این شهر افتاده است تشکر کرد .حدسم درست بود.هر چه باشد، شهر رشت بیشتر در معرض دید است .وباید بیشتر به آن رسید.این از حرف های آقای مطلق کاملا پیدا بود مرتب تاکید می کرد که هر کاری تا به حال در شهر آستانه انجام گرفته با استفاده از امکانات محدود شهری بوده و از هیچ جای دیگر کمکی دریافت نکرده اند.بعد از شش روز تازه امروز و آن هم تنها 35 درصد شهر برق دارنداکثر روستاها در محاصره برف قرار دارند امروز تعدادی از نانوایی ها با استفاده از ژنراتورهای هیئت های عزاداری محرم شروع به پخت نان کرده اند و در طی چند روز قبل نان این شهر از بندر کیاهشهر که از مناطق وابسته به آستانه است و دو روز است که برق دارد تامین می شده است.آقای فرماندار که بسیار گلایه آمیز صحبت می کردند از صاحبان وسایط نقلیه سنگین و امدادی خواستند که به کمک مردم محاصره در برف بیایند و گفتند بعد از پایان بحران مبلغ قراداد همه آن ها پرداخت خواهد شد. ایشان همچنین ثانیه ها را در نجات افراد مجروح و گرفتار در برف مهم دانستند از جمله روستاهای گرفتار در برف از" کیسم" نام بردند.این دهستان بسیار زیبا در فاصله ده کیلومتری آستانه قرار دارد و محصولات چای ، بادام زمینی و برنج آن بسیار مرغوب است.اما بیش از این ها کیسم مرا به یاد " ببرهای عاشق دیلمان "می اندازد.این دهستان روزگاری جان پناه مبارزان سیاهکل بوده است.اکنون مردم کیسم جان در خطر اند.

فرماندار لاهیجان از وضعیت این شهر صحبت می کند.برمی گردم....

80 درصد برق لاهیجان تامین است اما آب تمام مناطق این شهر قطع است.منازل مسکونی ،ساختمان های اداری و عمومی بسیاری خسارت دیده یا تخریب شده اند که فعلا آمار دقیقی از آنها در دست نیست.گفتم تخریب و به یاد 206 مدرسه ویران شده و 40 هزار دانش آموز بی مدرسه افتادم.این آماری بود که آقای اسدی پرور ،مدیر کل سازمان آموزش و پرورش گیلان، در خبر ساعت هشت و نیم ارائه کردند و تاکید کردند که این آماری است که تا ساعت هفت بعد از ظهر امروز یکشنبه 25 بهمن ماه به دستشان رسیده است و مطمئنا مدارس روستایی بسیاری نیز بر اثر برف آسیب دیده یا تخریب شده اند که پس از باز گشایی راهها آمار دقیق آن ها اعلام خواهد شد.گوینده خبر شبکه گیلان از ایشان در باره وضعیت این دانش آموزان پرسیدند ،پاسخ آن بود که این دانش آموزان به مدارس جوار یا غیر انتفاعی خواهند رفت.و مدارس ما که در حال حاضر اکثرا دو شیفته اند مجبور خواهند شد در سه شیفت کار کنند.الحق که این خانم گوینده خبر هم خیلی کارش را بلد است از آن مجری های با سواد و با شعور است که حکم کیمیا را دارند در صداو سیما.هی آقای مدیر کل نمی دانست چه بگوید هی ایشان می پرسید که تکلیف این بچه ها و اولیاءشان چه می شود کجا مراجعه کنند از کی بپرسند، بروند همان مدرسه تخریب شده ببینند مدرسه جوارشان کدام است؟آن قدر پرسید که مدیر کل به ستوه آمده بعد از کلی تعریف و تمجید از صدا و سیما و قدردانی از زحمات این و آن گفتند یکشنبه 2 اسفند اطلاعیه می دهیم شما به اطلاع مردم برسانید.مدرسه ها تا پنج شنبه تعطیل اند شنبه و یکشنبه اول و دوم اسفند هم که تاسوعا و عاشورا است.می شود درست دو هفته تعطیلی.خوشبخت آینده سازان این مملکت که دو هفته ازدرس و کلاس عقب افتادندو خوشبخت معلم های آنان که معلوم نیست این عقب افتادگی ها را چطور جبران کنند.تازه این وضعیت معلمان و دانش آموزانی است که مدارس شان تخریب نشده آن طفلکی ها که لابد یک هفته از آن طرف سرگردان خواهند بود تا جا و مکان شان معلوم شود.راستی تا یادم نرفته بگویم آقای مدیر کل یادشان نرفت از خودشان قدردانی کنند و بینندگان عزیز را شیر فهم کردند که آموزش و پرورش سهم به سزایی در اسکان در راه ماندگان (منظور آن 8-5 هزار مسافر جاده تهران –رشت است.)و خانه از دست دادگان داشته است.باز شانس آوردیم یکی از این مدارس بر سر پناهجویانش خراب نشد.از کجا معلوم؟
یک برف و این همه ویرانی...