دیلماج
چه چیز سخت تر از گفتن از خود است!
Wednesday, February 02, 2005
متن سخنرانی خانم وانگاری ماتایی برنده جایزه صلح نوبل
علیای حضرات
مقامات محترم سلطنتی
اعضای محترم کمیته نوبل
عالی جنابان
خانم ها و آقایان
مفتخرم که در کمال فروتنی در پیشگاه شما و جهانیان به عنوان برنده جایزه صلح نوبل سال 2004 حاضرم.
به عنوان اولین زن افریقایی برنده این جایزه به نمایندگی از مردم کشورم ومردم افریقا و البته جهانیان این جایزه را می پذیرم.در این لحظه به خصوص به زنان و دختران می اندیشم و امیدوارم که اعطای این جایزه به من انگیزه ای باشد برای آنان تا خواسته های خود را با صدایی هر چه رساتر ابراز کرده و به دنبال سهم بیشتری از رهبری جامعه باشند.همچنین به خوبی آگاهم که این افتخار موجب مباهات مردان ما از پیرگرفته تا جوان خواهد شد.به عنوان یک مادر از این که این جایزه شور و شوق زیادی در بین جوانان ایجاد کرده و باعث تشویق آنان برای دستیابی به آرمان هایشان می شود بسیار خرسندم.

اگر چه این جایزه به من اعطا شده است اما در واقع متعلق به افراد و گروه های بی شماری در سراسر جهان است که بی هیچ ادعایی برای حفظ محیط زیست ،گسترش دموکراسی،دفاع از حقوق بشر و تساوی حقوق زن و مرد تلاش می کنند .و به این طریق بذر صلح می پاشند.مطمئنم که آنان نیز از دریافت این جایزه خوشحالند.در این جا از همه کسانی که این جایزه را متعلق به خود می دانند می خواهم که از آن در پیشبرد اهداف خود و دستیابی به رسالتی که جهان بر عهده ما گذارده است استفاده کنند.

این افتخار همچنین به خانواده ،دوستان ،همراهان و حامیان من در سراسر جهان تعلق داردکه همواره ازمن پشتیبانی کرده و مایه قوت قلبم در پیشبرد کارهایم که اغلب تحت شرایط دشوار و طاقت فرسا انجام می گرفت بوده اند.هم چنین در این جا مراتب قدر شناسی خود را به مردم کنیا ابراز می دارم که امیدوار و معتقد به دست یابی به دموکراسی و محیط زیستی در خور اند.و اگر امروز من به این افتخار بزرگ نائل شده ام به دلیل حمایت و پشتیبانی آن ها است.
بسیار مفتخرم که امروز در همان جایگاهی قرار گرفته ام که پیش از من، پیشگامان بزرگ صلح افریقا همچون نلسون ماندلا ،اسقف اعظم ، اف .دی کلرک، دسموند توتو،مرحوم آلبرت لوتولی،مرحوم انور سادات ودبیر کل سازمان ملل ،کوفی انان قرار گرفته بودند.
اطمینان دارم که افریقایی ها در سراسر جهان از شنیدن این خبر خرسند اند.اما دوستان افریقایی ام؛ بگذارید در عین خوشحالی از دریافت این جایزه ، آن را زمینه ای برای تجدید میثاق با مردم مان، کاهش فقر و جنگ و خونریزی ساخته تا به این طریق سطح زندگی آنان را افزایش دهیم.تلاش کنیم تا زمینه های پذیرش حکومت های دمکراتیک ،دفاع از حقوق بشر و محیط زیست فراهم شود.اعتقاد دارم که این شرایط باید تغییر کند.همواره معتقد بوده ام که اغلب مسائل و مشکلات ما به دست خود ما قابل حل است.
کمیته نروژی نوبل در اعطای جوایز امسال خود موضوع مهم و حیاتی محیط زیست و ارتباط آن با دموکراسی و صلح را مد نظر قرار داده وبه این طریق توجه جهانیان را به این موضوعات سرنوشت ساز جلب کرده است.عمیقا از این ژرف اندیشی و بصیرت خوشحالم.زمان آن رسیده است که به این واقعیت اذعان کنیم که توسعه پایدار ،دموکراسی و صلح مسائلی جدائی ناپذیرند. ما در طی سی سال گذشته همواره این مسائل را در کار خود مد نظر داشته ایم.
بسیاری از افکارم نشات گرفته از تجارب کودکی و مشاهده طبیعت روستایی کینا بود سپس تحصیلات آکادمیک ام در کنیا ، ایالات متحده و آلمان ،به این افکار جهت داده و آن ها را تقویت کرد.همان طور که بزرگتر می شدم شاهد ویرانی جنگل ها بودم .جنگل ها ویران می شدند و جای آن ها را کشت زارهای صنعتی ای می گرفتند که تنوع گیاهی منطقه را از بین برده و ذخایر آبی جنگل ها را نابود می کردند.

علیا ی حضرات،خانم ها و آقایان
در آغاز،هنگامی که در 1977 "جنبش کمربند سبز"را بنیان نهادیم بیشترین تلاش ما معطوف به پاسخ گویی به نیاز های زنان روستایی ای بود که به سوخت، آب آشامیدنی سالم ،رژیم غذایی مناسب ، سرپناه و درآمد مناسب دسترسی نداشتند.زنان افریقایی ،عمده ی بار زندگی را بر دوش می کشند، آنان سهم بزرگی در کشت و زرع زمین و تامین نیازهای افراد خانواده دارند. بنابر این به سرعت متوجه کمبود منابع طبیعیلازم برای تامین نیاز های خانواده می شوند و در نتیجه اغلب نخستین کسانی اند که از آسیب های وارده بر محیط زیست آگاه می گردند.

زنانی که ما با آن ها سر و کار داشتیم می گفتند که در گذشته بهتر می توانستند مایحتاج اولیه خود را تامین کنند دلیل این امر علاوه بر فرسایش محیط زیست اطراف آن ها ، جایگزینی کشت صنعتی با کشت خانگی بود.چرا که محصولات این مزارع کوچک قادر به رقابت در عرصه تجارت جهانی نبودند و نتیجتا در آمد عادلانه و مکفی ای نصیب کشاورزان نمی شد با مشاهده این واقعیت ها بود که به این نتیجه رسیدم که تاخت و تاز محیط زیست تخریب یا سوءمدیریت آن موجب کاهش کیفیت زندگی ما و نسل های آینده می شود.
بنابراین برای تامین نیازهای اولیه زنان درختکاری جز اولین اولویت های ما قرار گرفت.درختکاری کار ساده ای است که در محدوده امکانات ما انجام پذیر بود کاری که طی زمان مشخص و معینی نتیجه بخشی خود را آشکار می کرد.
بنابر این ما با همکاری یکدیگر کار را شروع کردیم بیش از 30 ملیون درخت کاشتیم که غذا ،سوخت و مسکن افراد را تامین می کرد به علاوه منبع در آمدی برای آنان بود تا مایحتاج و مخارج تحصیلی کودکانشان را تامین کنند.این کار همچنین باعث ایجاد اشتغال شده و موجبات افزایش بهره وری خاک و تامین ذخایر آبی را تامین می کند. زنان با مشارکت در این کار استقلال بیشتری به خصوص در زمینه های اجتماعی ،اقتصادی و خانوادگی به دست می آورند.این طرح همچنان ادامه دارد.

در آغاز برای انجام این کار با موانع و مشکلات عدیده ای مواجه بودیم از جمله این موانع ذهنیت تاریخی مردم ما بود آنان به غلط باور کرده بودند که چون فقیر اند بنابر این نه تنها امکان حل مشکلاتشان را ندارند بلکه توان و دانش انجام این کار را نیز ندارند.از همه بدتر این اعتقاد آنان بود که راه حل مشکلات آنان باید از "بیرون"بیاید.به علاوه زنان قادر به درک این مسئله نبودند که تامین نیاز های آنان به محیط زیستی سالم که خوب اداره می شود وابسته است.و این که خطراتی که محیط زیست را تهدید می کنند منجر به از دست دادن منابع غنی و نایاب شده و باعث افزایش فقر و حتی ایجاد جنگ های بیشتری می شود.زنان ما همچنین ازبی عدالتی های مناسبات اقتصادی بین المللی نا آگاه بودند.


به منظور آشنا کردن جامعه با این سازو کارها ،برنامه آموزشی ای برای مردم تدوین شد که طی آن افراد مسائل و مشکلات خود ، علل و عوامل آن و راه حل های ممکن برای آن ها را بررسی می کردند. در مرحله بعد آنان سعی می کردند فعالیت های خود را در راستای مرتفع کردن مسائلی که گریبان گیر جامعه و محیط زیست بود قرار دهند.آنان دریافتند که جهان ما با انبوهی از مشکلات مواجه است:فساد،خشونت علیه زنان و کودکان، تجزیه و فرو پاشی خانواده ها و اضمحلال فرهنگ ها و جوامع از جمله این مشکلات اند.به این مسائل باید معضل سوءاستفاده از مواد مخدر ،که به خصوص بین جوانان شایع است را اضافه کرد همچنین بیماری های خانمان سوز صعب العلاج یا اپیدمیکی مثل ایدز ، مالاریا و یا بیماری های مرتبط با سوء تغذیه نیز از جمله دیگر مسایل مبتلا به جهان امروز است.

در زمینه محیط زیست آنان با این واقعیت تلخ مواجه شدند که بسیاری از فعالیت های انسان جنبه تخریبی برای محیط زیست و جامعه دارد.فعالیت هایی که منجر به جنگل زدایی، تغییرات اقلیمی و جوی ، آلودگی آب و خاک شده و به این طریق باعث تخریب وسیع اکو سیستم می گردد و حاصل همه این ها چیزی نیست جز فقرشدید و فزاینده.
شرکت کنندگان طی این برنامه دریافتند که خودشان بخشی از راه حل اند.آنان به پتانسیل های نهفته در وجودشان پی برده و به رخوت خود فائق آمدند و دست به اقدام زدند. آنان همچنین دریافتند که انسان بیشترین بهره را از طبیعتی که حامی اوست می برد،پس باید سرسخت ترین نگهبان آن باشد.

همچنین جامعه به این باور رسید که به همان اندازه که باید دولت ها را ملزم به پاسخ گویی کرد لازم است که افراد جامعه در مناسبات خود به گونه ای رفتار کنند که از دولت انتظار دارند، در رفتار آن ها باید همان چیز هایی که از رهبران سیاسی خود انتظار دارند از جمله عدالت ،همبستگی و اعتماد مشهود باشد.
اگرچه "جنبش کمربند سبز" در شروع برنامه درختکاری خود موضوعاتی چون دموکراسی و صلح را مد نظر نداشت ،اما به زودی مشخص شد که مدیریت مسئولانه محیط زیست تنها در سایه فضای دموکراتیک ممکن و مقدور است.از این جا بود که درخت به عنوان نماد مبارزات دموکراسی خواهی قرار گرفت.مردم برای مبارزه با سوءاستفاده روز افزون از قدرت ،فساد و بحران سوءمدیریت محیط زیست بسیج شدند . درکنج آزادی پارک "اوهورو"نایروبی و در نقاط بسیار دیگری "درخت صلح"کاشته شد که نمایانگر خواست مردم برای آزادی زندانیان و گذار آگاهانه و صلح آمیز به سوی جامعه ای دمکراتیک بود.
"جنبش کمربند سبز "باعث شد تا بسیاری ازمردم عادی برای ایجاد تغییرات و پذیرفتن نقشی موثر در جامعه آماده و تجهیز شوند.آنان آموختند که بر ترس و احساس بی فایدگی خود غلبه کرده و از حقوق مسلم انسانی خود دفاع کنند.
هم زمان درخت نماد صلح و پایان مناقشات قرار گرفت این امر به ویژه طی درگیری های نژادی کنیا خود را نشان داد که در آن "جنبش کمربند سبز"از درخت صلح برای آشتی دادن قبایل و گروههای درگیر استفاده کرد. همچنین در طی بازنویسی قانون اساسی کنیا که همچنان ادامه دارد درخت های دیگری به نشانه صلح در مناطق مختلف کشور کاشته شد تا فرهنگ صلح تشویق و ترویج شود.استفاده از درخت به عنوان نماد صلح سابقه طولانی ای در فرهنگ و سنن افریقا دارد.برای مثال هنگامی که بزرگان قبیله"کیکویو چوبدستی از درخت "تیگی" را در دست می گرفتند نشانه آن بود که دو گروه متخاصم باید جنگ را متوقف کرده و به دنبال راهی برای آشتی و صلح بگردند.این سنت در بسیاری از جوامع افریقایی رایج است.


این فعالیت ها در واقع نشات گرفته از میراث فرهنگی عظیمی است که هم باعث حراست از محیط زیست و هم باعث توسعه فرهنگ صلح است. با حذف این فرهنگ وجایگزینی آن با ارزش های جدید و نوخواسته ، تنوع زیستی منطقه ای مورد بی توجهی و بی مهری قرار گرفته و نتیجتا از بین رفته و نابود می شود.به همین جهت "جنبش کمربند سبز"سعی خود را بر این قرار داد تا اذهان عموم را با مفهوم نوینی با عنوان"تنوع زیستی زراعی"آشنا کند و در این راه بیشترین توجه خود را بر روی گونه های محلی و گیاهان دارویی متمرکز نمود.
همین طور که به تدریج به علل و عوامل تخریب محیط زیست پی می بردیم به ضرورت وجود دولتی مقتدر پی بردیم .در واقع وضعیت محیط زیست هر کشوری نمایانگر نوع دولت حاکم بر آن جامعه است و دستیابی به صلح بدون داشتن دولتی خوب ممکن نیست اصولا در کشورهایی که سیستم حکومتی مناسبی ندارند امکان بروز درگیری ها بیشتر است واز قوانین حفاظتی لازم برای حفظ میحط زیست برخوردار نیستند.

در سال 2002 شجاعت ،صبوری،انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری اعضای "جنبش کمربند سبز"،سایر نهادهای اجتماعی و مدنی و و افکار عمومی کنیا منجر به گذاری صلح آمیز به دولتی دموکراتیک شد و بنیان جامعه ای پایدارتر را بنا نهاد.

علیای حضرات،دوستان ،خانم ها و آقایان
اکنون سی سال از زمانی که ما کار خود را آغاز کردیم می گذرد.فعالیت های تخریب گر محیط زیست و جوامع اما همچنان لجام گسیخته ادامه دارند.امروز با چالش جدیدی مواجه ایم که ما را به تغییر در افکار و عقایدمان فرا می خواند تا نژاد بشر از تهدید سیستمی که حیات او را تضمین می کند دست بردارد.به یاری زمین فرا خوانده شده ایم تا زخم هایش را مرهمی باشیم و به این طریق خود را از زخم پذیری برهانیم زمین ما را فرا می خواند تا همه موجودات آن را با همه گوناگونی ،زیبایی واعجازش در پناه گیریم.همه اینها میسر نمی شود مگر اینکه خویشاوندی مان را با خانواده ی زمینی بزرگتری به یاد آوریم ،خانواده ای که سیر تکاملی خود را از میان آن طی کرده ایم.
زمانی فرا خواهد رسید که وجدان نژاد بشر به سطحی از بیداری برسد که او را وادار به دستیابی به ارزش های اخلاقی والاتری نماید.زمانی که ترس را به کناری نهاده و مایه امیدواری همدیگر می شویم.
اکنون آن زمان فرا رسیده است.

کمیته نروژی نوبل، جهان را به درک وسیع تری از صلح فرا خوانده است :دستیابی به صلح بدون دستیابی به توسعه عادلانه نا ممکن است؛و دستیابی به توسعه در سایه مدیریت حمایت گرایانه محیط زیست ، در فضایی دموکراتیک و صلح آمیز میسر می گردد.زمان این تغییر فرا رسیده است.
از همه رهبران به خصوص رهبران افریقا می خواهم که در گسترش فضای دموکراتیک و ایجاد جامعه ای آزاد و سالم بکوشند تا خلاقیت و پتانسیل های افراد آن جامعه شکوفا گردد.
آن دسته از ما که شانس آن را داشته ایم که از تحصیلات ،مهارت ،تجربه یا قدرت برخوردار باشیم باید برای نسل آینده رهبران خود الگو سازی کینم.در این جا می خواهم توجه همگان را به وضعیت یکی از بزرگترین آزادی خواهان خانم "آن سان سوجی"جلب کنم .امیدوارم ایشان هر چه زودتر آزاد شده تا فعالیت های صلح طلبانه و دموکراسی خواهانه خود را برای مردم برمه و جهان پی گیرند.

فرهنگ نقش اساسی ای در حیات سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی جوامع بازی می کند،با این حال فرهنگ یکی از حلقه های مفقوده در برنامه توسعه افریقا است.فرهنگ ماهیتی پویا دارد که سیر تکاملی ای را طی زمان می پیمایدو به شکل کاملا آگاهانه ای دست رد به سینه سنت های واپس گرایانه ای مثل ختنه زنان می زند و وجوه مثبت و مفید سنت را تقویت می کند.
جهانیان ، به خصوص افریقایی ها باید جنبه های مثبت فرهنگ خود را تقویت کرده و به این طریق احساس تعلق هویت و اعتماد به نفس خود را افزایش دهند.

خانم ها ،آقایان
برای سرعت بخشیدن به اصلاحات باید نهادهای مدنی و جنبش های مردمی تقویت شوند .توجه دولت ها را به این نکته جلب می کنم که برای داشتن جامعه ای مسئول که در آن تک تک افراد برای اصلاح و حفظ تعادل جامعه تلاش کنند تنها با به رسمیت شناختن نقش این جنبش های اجتماعی میسر است.از سوی دیگر نهادهای مدنی باید تنها در اندیشه حفظ حقوق خود نباشند بلکه در انجام مسئولیت های خود نیز بکوشند.
به علاوه ،صنایع و سازمان های جهانی باید به این باور برسند که دستیابی به عدالت اقتصادی،برابری وحفظ اکوسیستم به مراتب از سود، هر چقدر هم که کلان باشد ارزشمند تر است.
نابرابری های گسترده جهانی و الگوهای مصرفی رایج به قیمت تخریب محیط زیست و هم زیستی مسالمت آمیز تمام می شود.
انتخاب با ماست.

از جوانان می خواهم که در فعالیت هایی که آنان را در دستیابی به آرزوهای دور و درازشان یاری می رساند شرکت جویند.آنان انرژی و خلاقیت لازم برای ساختن آینده ای قابل اتکا را دارا هستند.جوانان هر کشور سرمایه های آن کشور و بلکه سرمایه های جهان اند.شما جوانان امید و آینده ی مایید.

رویکرد توسعه همه جانبه ، که جنبش کمربند سبز آن را معرفی می کند،می تواند در اکثر نقاط افریقا و جهان استفاده شود.به همین دلیل است که بنیاد"وانگاری ماتایی"را تاسیس کردم تا توسعه و استمرار این فعالیت ها را تضمین نماید..اگر چه تا کنون دستاوردهای چشمگیری داشته ایم اماهنوز کارهای زیادی باقی است که باید انجام گیرد.

علیای حضرات،خانم ها آقایان

در اینجا می خواهم سخنانم را با نقل خاطره ای ازدوران کودکی ام به پایان برسانم زمانی که نهری که از کنار خانه مان می گذشت آبی را که مادرم برای انجام امور روزمره اش لازم داشت تامین می کرد.آن روزها من از همان نهر آب می نوشیدم در میان شاخ و برگ های درخت های استوایی بازی می کردم وتخم قورباغه ها را مهره هایی می دانستم و در تلاشی ساده لوحانه می کوشیدم از آن ها گردنبندی برای خودم بسازم ،اما هر بار که می خواستم آن ها را بردارم زیر انگشت های کوچکم له می شدند.کمی بعدتر هزاران بچه قورباغه کوچک سیاه و پرجنب و جوش را می دیدم که در میان آب های زلال جست و خیز می کنند این چشم انداز در مقابل چشم انداز زمین آفتاب خورده تماشایی بود.
این منظره جهانی است که از پدران ومادرانم به من رسیده است.
از آن روزها تنها 50 سال می گذرد، آن نهر آب خشکیده و زنان مجبورند مسافت های طولانی ای را برای دستیابی به آب بپیمایند که تازه همیشه سالم نیست.و کودکان هرگز نخواهند دانست که چه چیزی را از دست داده اند.وظیفه ما امروز این است که خانه قورباغه ها را به آنهاپس بدهیم و جهان پر از زیبایی و رمز و راز رابه کودکانمان باز گردانیم.
بسیار متشکرم.



متن انگلیسی سخنرانی را در اینجا ببینید:
http://nobelprize.org/peace/laureates/2004/maathai-lecture-text.html