دیلماج
چه چیز سخت تر از گفتن از خود است!
Sunday, February 12, 2006
...
دوستم خواهر بیماری دارد که در آسایشگاه روانی بستری است.این بیمار دختر 9 ساله ای دارد که کسی از او نگهداری نمی کند.می خواهم ببینم اگر شد برای چند هفته او را بیاورم پیش خودم.
7 Comments:
Anonymous Anonymous said...
کار خیلی خوبیه البته اگه بتونی ازش مراقبت کنی. موفق باشی

Blogger Spooky Witch said...
امیدوارم کسانی مثل شما باشند که اون دخترک هیچ وقت تنها نمونه...I wish there were more people like you ...

Anonymous Anonymous said...
سلام خواهر خوبم ، بدان و آگاه باش که کار بسیار نیکویی می خواهی انجام دهی و در آن تعمل جایز نیست حتماً می دانی که یک دختر خانم 9 ساله واقعاً یک فرشته است و در سن و سالی واقع است که تمام آینده او را رقم می زند ، هر کسی بتواند کمکی کند به یک چنین دختر خانمی بزرگترین خدمت را به خدا کرده است ، من تحسین می کنم این فکر نیکوی تو را و برای تو و آن دختر خانم 9 ساله آرزوی بهترینها را در زندگی دارم . سیروس از این سوی کره خاکی

Anonymous Anonymous said...
اتفاق؟
شاید

Anonymous Anonymous said...
شاید هم نه

Anonymous Anonymous said...
سلام کجایی چند روزه که هیچ خبری ازت نیست وبلاگت رو چرا به روز نمی کنی؟؟؟ نگرانت شدم....

Blogger T said...
baraye chi ?