دیلماج
چه چیز سخت تر از گفتن از خود است!
Tuesday, June 08, 2004
خیال
صدایش زلالی آب است
هنگام که قطره قطره بر سنگ می چکد
در دوردست جنگل های خاموش
آنجا که آرامش است و بس

خیالش نیلوفری است
شکفته از خروش جویبارهای جاری
در معبدی دور
آنجا که به رویا می نشیند
بوسه هایش گل های سرخ است
نشسته
 در غروب های وسیع باغ های در بسته ایرانی
آنجا که آرامش
به خواب فرو می غلتد

سارا تیسدل

ترجمه روشنا

اصل شعر را در اینجا ببینید
http://oldpoetry.com/poetry/12204

Labels: